در این میان، انتخابات لبنان و عراق نزدیک است و طرفداران ایران در هر دو مورد سهم مهمی دارد؛ نماینده آن در لبنان حزب الله و در عراق حزب الدعوه هستند. اگر بپذیریم که حزب الله ابزار ایران برای مقابله نیابتی با اسرائیل است، باید گفت این حزب در شرایط حاضر به آرامش نیاز دارد تا بتواند با پیروزی در انتخابات، بر پارلمان و دولت لبنان مسلط شود؛ امری که از طریق مقابله حزب الله با اسرائیل حاصل نمی شود.

القدس العربی در ادامه می نویسد: از دلایل خودداری تهران از دادن پاسخی به اسرائیل، علاوه بر انتخابات لبنان و عراق، نزدیکی زمان اعلام نظر ترامپ در مورد توافق هسته ای است،که یا به عقب نشینی کامل آمریکا از برجام می انجامد و یا منجر به درخواست ایجاد تعدیل های بزرگی در آن می شود، به نحوی که فعالیتهای موشکی ایران و نفوذ منطقه ای آن در سوریه، عراق و لبنان را نیز محدود کند.

و اما مساله مغرب! این واقعا برگ غافل گیر کننده ای بود که ائتلافِ ضد ایران در لحظات آخر رو کرده است. قطع کامل روابط دیپلماتیک مغرب با ایران، به دلیل حمایت مالی و تسلیحاتی حزب الله از جبهه پولیساریو، با تایید فوری عربستان و امارات مواجه شد!

ساده انگارانه است اگر تصور کنیم تمام این حوادث از هم جدا هستند و بدون هیچ هماهنگی قبلی بین دشمنان ایران بوقوع پیوسته اند. منطقی تر آن است که تمام این حوادث را حلقه ای از زنجیره هماهنگی علیه ایران بدانیم که احتمالا عصر روز اعلام تصمیم آمریکا در مورد توافق هسته ای، بیش از پیش اوج خواهد گرفت.

در همین رابطه، می توانیم به بازداشت یک تاجر لبنانی به نام قاسم تاج الدین در یکی از فرودگاههای مغرب در سال گذشته اشاره کنیم، کسی که شبکه فعالیت گسترده ای در تعدادی از دولتهای آفریقایی دارد و پلیس آمریکا وی را متهم به پولشویی کرده و مدعی شد این کار با هدف تامین نیازهای مالی حزب الله صورت می گرفته است. اما آیا واقعا بین تاج الدین که مسئولان مغرب به آمریکا تحویل دادند، و مدارکی که آنها در مورد دست داشتن حزب الله در حمایت مالی و تسلیحاتی از پولیساریو ارائه دادند، رابطه ای وجود دارد؟

در چارچوب طرح افزایش تنشهای هماهنگ شده علیه تهران، نمایش نتانیاهو در مورد ارائه اسنادی قدیمی دال بر وجود برنامه های هسته ای ایران برای ساخت سلاح اتمی، اجرا شد، آنچه که پیش از اینها توسط سازمان انرژی اتمی رد شده بود. بی اساسی این نمایش موجب شد با استقبالی از سوی مسئولان دولتهای اروپایی مواجه نشود و تنها ترامپ باشد که به آن توجه نشان می دهد.

پیش از این، فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا، جوزف وتل در اواخر ماه گذشته در سفری عجیب به اسرائیل رفت، در حالی که مسائل مربوط به اسرائیل جزء صلاحیتها و در حوزه وظایف تعریف شده وی محسوب نمی شود. گذشته از این، پمپئو هم دور سفرهای خارجی خود را با سفر به خاورمیانه، و بویژه به اسرائیل و عربستان و کویت، آغاز کرده است.

تمام این تحرکات حکایت از افزایش فشارها بر ایران دارد که هدف از آن، به تعبیر آمریکا، <<مهار>>ایران است. نمی دانیم این فشارها تا کجا افزایش می یابد و پاسخ ایران چه خواهد بود. مدتی است که صحبت ها در مورد بروز جنگی بین ایران و اسرائیل در میدان سوریه و چه بسا لبنان، افزایش یافته است. اما آیا ممکن نیست حملات مکرر اسرائیل به پایگاههای ایران در سوریه را به معنای شروع جنگ بدانیم؟ جنگی که فقط علنی نشده و زمان دقیق شروع آن مشخص نیست. بدین معنا، جنگ هم اکنون در جریان است و احتمالا دولتهای دیگری هم به خط مقابله با ایران وارد می شوند. در صورتی که دولتهای عربی اقدام به اعزام نیروهای خود به شرق فرات کنند، مقابله ها بیشتر می شود و این احتمال را می توانیم در لابلای صحبتهای سخنگوی شورای دموکرات سوریه، ریاض درار، و اظهارات ترامپ در مورد ضرورت ورود هم پیمانانش به سوریه، بیابیم.

به گزارش الف،شکست های بزرگی که ایران و روسیه در سوریه به آمریکا و رژیم اسرائیل تحمیل کردند، آنها را وادار به رجزخوانی هایی از روی ترس کرده است. اقداماتی که رژیم اسرائیل برای یارکشی از آمریکا و کشورهای عربی انجام می دهد نشان دهنده عجز و ناتوانی این رژیم در مقابل جمهوری اسلامی ایران است و همانگونه که مقامات کشورمان اعلام کرده اند قطعاً پاسخ جنایت رژیم اسرائیل داده خواهدشد.

منبع سایت الف