جنگ فنی مهندسان حزب‌الله و ارتش اسرائیل

ساخت وبلاگ

جنگ فنی مهندسان حزب الله و ارتش اسرائیل در موضوع بمب های کنار جاده ای/جریان تله ی فریبنده ی حزب الله که یکی از فرماندهان دشمنان را به کام مرگ کشاند

در آن تاکتیک، بمب طوری کار گذاشته می شد که گشتی ارتش اسرائیل یا ارتش لبنان جنوبی [گروه شبه نظامی هم پیمان اسرائیل] می توانست آن را ببیند. وقتی مشغول خنثی کردن این بمب می شدند، بمب دوم که به خوبی پنهان شده بود منفجر می گردید.
آنچه در پی می آید، قسمت دیگری از تاریخچه ی حزب الله است. این سلسله مطالب، ترجمه ای است از کتاب <<رزمندگان خدا؛ حزب الله از درون؛ 30 سال نبرد ضد اسرائیل>>، نوشته ی نیکلاس بلانفورد؛ که در عین نوشته شدن توسط یک پژوهشگر غربی (که بعضا با مواضع حزب زوایای جدی داشته و گاهی در درک عمق ایدئولوژی اسلامی ناتوان بوده و در برخی موارد نیز تحت تاثیر شایعات ضد مقاومت واقع شده) مجموعا اطلاعات مفید و ذی قیمتی در باره ی تاریخچه ی حزب الله ارائه می کند. قسمت بیست و ششم را می خوانیم:

در آن تاکتیک، بمب طوری کار گذاشته می شد که گشتی ارتش اسرائیل یا ارتش لبنان جنوبی [گروه شبه نظامی هم پیمان اسرائیل] می توانست آن را ببیند. وقتی مشغول خنثی کردن این بمب می شدند، بمب دوم که به خوبی پنهان شده بود منفجر می گردید.

در آن تاکتیک، بمب طوری کار گذاشته می شد که گشتی ارتش اسرائیل یا ارتش لبنان جنوبی [گروه شبه نظامی هم پیمان اسرائیل] می توانست آن را ببیند. وقتی مشغول خنثی کردن این بمب می شدند، بمب دوم که به خوبی پنهان شده بود منفجر می گردید.
تاریخچه تفصیلی و خواندنی حزب الله (از 1974 تا 2010)/ 26

جنگ فنی مهندسان حزب الله و ارتش اسرائیل در موضوع بمب های کنار جاده ای/جریان تله ی فریبنده ی حزب الله که یکی از فرماندهان دشمنان را به کام مرگ کشاند

در آن تاکتیک، بمب طوری کار گذاشته می شد که گشتی ارتش اسرائیل یا ارتش لبنان جنوبی [گروه شبه نظامی هم پیمان اسرائیل] می توانست آن را ببیند. وقتی مشغول خنثی کردن این بمب می شدند، بمب دوم که به خوبی پنهان شده بود منفجر می گردید.
آنچه در پی می آید، قسمت دیگری از تاریخچه ی حزب الله است. این سلسله مطالب، ترجمه ای است از کتاب <<رزمندگان خدا؛ حزب الله از درون؛ 30 سال نبرد ضد اسرائیل>>، نوشته ی نیکلاس بلانفورد؛ که در عین نوشته شدن توسط یک پژوهشگر غربی (که بعضا با مواضع حزب زوایای جدی داشته و گاهی در درک عمق ایدئولوژی اسلامی ناتوان بوده و در برخی موارد نیز تحت تاثیر شایعات ضد مقاومت واقع شده) مجموعا اطلاعات مفید و ذی قیمتی در باره ی تاریخچه ی حزب الله ارائه می کند. قسمت بیست و ششم را می خوانیم:
جنگ فناوری حزب الله و ارتش اسرائیل در موضوع بمب های کنارجاده ای
بمب های کنار جاده ای، کشنده ترین سلاح حزب الله محسوب می شد و بیشترین تلفات [در صفوف دشمن] نیز حاصل همان بمب ها بود. [این بمب ها] غالبا هم به روش <<کلایمور>> کار گذاشته شده و سمت و سوی اصلی انفجاری اش یک طرف بود و در لحظه ی انفجار، صدها کره ی فولادی [که به عنوان ترکش عمل می نمود] را پرتاب می کرد. بُرد کُشنده ی یک بمب متوسط، در سمت جلو به 45 متر و برد کُشنده ی آن در جهت عقب، به 13.5 متر می رسید.
از سال 1991 به بعد، جنگ تکنولوژیک شدیدی بین مهندسان مواد منفجره در حزب الله و مهندسان مواد منفجره در ارتش اسرائیل آغاز شد. نیروهای بمب یاب ارتش اسرائیل با سگ های آموزش دیده [که بوی مواد منفجره را استشمام می کردند] تجربه و توانمندی بالایی در پیدا کردن مواد منفجره و سیم های مورد استفاده برای انفجار آن به دست آوردند. در مقابل [نیروهای] حزب الله هم شروع کردند به مخفی کردن مواد منفجره داخل صخره های مصنوعی ای که از پشم شیشه ساخته شده و به صورتی شکل داده و رنگ آمیزی شده بود که به شکل عوارض طبیعی [و] صخره های آهکی جنوب لبنان به چشم می آمد.
وسایل استتار صخره ای، ساده و کارآمد بود. یونیفل [نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در جنوب لبنان] آنها را بمب های <<دبّاس>> می خواند. این اسم برگرفته از نام فروشگاهی در بیروت بود که سنگ های زینتی خانگی می فروخت. این صخره های مصنوعی ساخته شده از پشم شیشه، داخل روکش های پلاستیکی عايق قرار داده شدهرو مواد منفجره داخل آن کار گذاشته می شد. وقتی این صخره[های مصنوعی] را روی زمین می گذاشتند ممکن نبود فرق آن را با صخره های واقعی تشخیص داد.
از آگوست 1991، حزب الله به صورت منظم شروع به استفاده از دستگاه های انفجار از راه دور برای انفجار بمب های کنار جاده ای کرد و با این کار، از استفاده از سیم (که می شد آن را پیدا کرد) بی نیاز شد. ارتش اسرائیل هم در مقابل تلاش کرد در مسیر انفجار از راه دور این بمب ها [توسط حزب الله] مانع ایجاد کند، به این شکل که ارتش اسرائیل شروع کرد به ارسال امواج گسترده ی فرکانس های بی سیم (از مراکز شنودی که بر روی قله های کوه حرمون تاسیس کرده بود) تا به این شکل، بمب ها را پیش از زمانی که حزب الله می خواست، منفجر کند. پس از آن نیز اسرائیلی ها، استفاده از هواپیماهای بهبودیافته ی C-47 (دارای سنسورهای چند طیفی) را برای شناسایی الکترونیک در آسمان جنوب لبنان آغاز کردند.
در مقابل، حزب الله باز مدتی به استفاده از سیم و انفجار به وسیله ی تشکچه های فشاری [که با عبور از روی آن، بمب منفجر می شود] رو آورد ولی مدتی بعد و از اواسط سال 1993 مجددا سیستم کنترل از راه دوری که رمزگذاری اش ارتقا یافته بود را به کار گرفت. روی بمب ها هم دستگاه های دریافت و گمراه سازی [سیگنال ها] نصب می کرد تا تلاش های اسرائیل برای بازسازی دستور انفجار، ناکام بماند. در ادامه، مهندسان حزب الله اقدام به بهبود بمب ها کردند و این امکان فراهم شد که بتوان آنها را از طریق امواج های بی سیم چند موجی منفجر کرد. [...]
در سال 1995، حزب الله بمب هایش را به دستگاه های دریافت [سیگنال] بی سیمی که از گوشی های تلفن همراه ارسال می شد مجهز کرد که می شد با آن، اقدام به انفجار کرد. اسرائیل هم به نوبه ی خود شروع به پخش امواج دستگاه تلفن همراه از هواپیمایی که در اتفاع بالای در آسمان جنوب لبنان پرواز می کرد نمود [تا این بمب ها، پیش از دستور حزب الله و منفجر شوند.]
با پیشرفت فناوری و کم حجم شدن [دستگاه ها،] ارتش اسرائیل نفربرها و تجهیزات زرهی خود را نیز به دستگاه های ارسال امواج تلفن همراه مجهز کرد [تا پیش رسیدن به بمب، آن را منفجر کند]، [حالا دیگر] حتی سربازان پیاده هم می توانستند این دستگاه را در کوله پشتی هایشان حمل کنند.
تاکتیک های جالب در بمب گذاری کنار جاده ای
تاکتیک بمب <<هفته دقیقه ای>> یکی از تاکتیک های متعدد حزب الله برای کارگذاشتن بمب های کنارجاده ای محسوب می شد. در این تاکتیک، بمب اول در کنار هدف (مثلا یک گشتی ارتش اسرائیل) منفجر می شد [و از همان لحظه] دستگاه زمانی در بمب دوم که در محلی نزدیک کار گذاشته شده بود شروع به کار می کرد. بمب دوم هم پس از گذشت هفت دقیقه یعنی زمانی که نظامی ها از شوک انفجار اول بیروت آمده و شروع به درمان مجروحان کرده بودند منفجر می شد.
یک تاکتیک دیگر بمب گذاری کنار جاده ای هم وجود داشت. در آن تاکتیک، بمب طوری کار گذاشته می شد که گشتی ارتش اسرائیل یا ارتش لبنان جنوبی [گروه شبه نظامی هم پیمان اسرائیل] می توانست آن را ببیند. وقتی مشغول خنثی کردن این بمب می شدند، بمب دوم که به خوبی پنهان شده بود منفجر می گردید.
کشته شدن یکی از فرماندهان ارتش لبنان جنوبی با تله ی فریبنده ی حزب الله
در برخی از کمین هایی که به وسیله ی بمب های کنارجاده ای صورت می گرفت، فریب های کشنده ای نیز به کار می رفت. مثلا در 21 مارس 1994 [1 فروردین 1373]، یکی از نیروهای ارتش لبنان جنوبی، از منطقه ی کنار رودخانه لیتانی در غرب مرجعیون صدای شلیک چند گلوله شنید. در پی آن، فارس ابوسمرا، رئیس تیپ 20 ارتش لبنان جنوبی در بخش شرقی، یک گشتی برای تحقیق درباره ی اینکه چه کسی گلوله ها را شلیک کرده به راه انداخت.
ابوسمرا یک [مسیحی] مارونی از اهالی القلیعه بود که از سال 1976 در این گروه شبه نظامی خدمت می کرد. او افسر سرسختی بود که اصرار داشت خود جزو اولین کسانی باشد که درباره ی حوادث رخ داده در منطقه ی مسئولیتش تحقیق می کند و این بر خلاف نظر متین همکارانش در ارتش لبنان جنوبی و ارتش اسرائیل بود.
ابو سمرا جلیقه ی خبرنگاری را روی لباس نظامی زیتونی رنگش به تن کرد [به عنوان پوشش] و کلاه جنگی را هم محکم روی سرش گذاشته و سوار نفربر زرهی شد. کاروان [گشتی تحقیق] که متشکل از 2 نفربر زرهی و 2 مرسدس بنز بود از مقر فرماندهی تیپ بیستم بیرون آمده و به سمت محل شلیک گلوله در اطراف لیتانی حرکت کردند.
به محض رسیدن، نیروهای ارتش لبنان جنوبی در چمنزارهای مجاور پخش شدند تا مطمئن شوند رزمنده ای [از نیروهای حزب الله] در آنجا باقی نمانده است. آنها در چند قدمی جاده، خونی که روی زمین ریخته بود و یک مسلسل MK-47 و جعبه مهماتش را پیدا کردند. مسلسل و مهماتش را در صندوق عقب یکی از مرسدس ها گذاشتند.
وقتی هیچ چیز دیگری پیدا نشد، ابوسمرا جلیقه ی خبرنگاری و کلاه جنگی اش را برداشت و در ماشین مرسدس نشست تا به مقر فرماندهی برگردند. اما کاروان آنها چند صد متری بیشتر حرکت نکرده بود که انفجار قوی ای [توسط بمب ای کناره جاده ای] در کنار ماشین ابو سمرا صورت گرفت. این فرمانده ارتش لبنان جنوبی در جا کشته شده و دو نیروی دیگر او هم زخمی شدند.
پس از انفجار، یکی از نیروها که به آن مسلسل MK-47 مشکوک شده بود، آن را از صندوق عقب ماشین برداشت تا بررسی کند اما وقتی آن را بلند کرد، مسلسل هم جلوی صورتش منفجر شد و او و دو تن دیگر از نیروها را که در نزدیکی اش ایستاده بودند کشت.
در حقیقت گذاشتن کمین با استفاده از بمب[های کناره جاده ای] یک تله ی کارآمد محسوب می شد. حزب الله می دانست که ابوسمرا خودش را به سرعت به صحنه ی حادثه می رساند. لذا نیروهای حزب الله به داخل نوار مرزی [اشغالی] نفوذ کرده و بمب ها را کار گذاشته و در مسلسل هم بمب تعبیه کردند و خون مرغ روی زمین ریختند و بعد چند گلوله ی هوایی هم برای جلب توجه ها شلیک کردند. این گروه [که در جایی در آن نزدیکی کمین کرده بودند] رسیدن گشتی ارتش لبنان جنوبی را دیده بودند ولی ابوسمرا را فقط وقتی شناختند که کلاه جنگی اش را برداشت.
بمب گذاری های ارتش اسرائیل ضد رزمندگان حزب الله
البته ارتش اسرائیل هم از بمب ضد رزمندگان حزب الله استفاده می کرد. آنها هم نمونه ایی شبیه همان صخره های مصنوعی ساخته شده از پشم شیشه را درست کرده و آنها را در مسیرهایی که حزب الله برای نفوذ [به داخل منطقه ی اشغالی] استفاده می کرد قرار می دادند.
در سال 2001 [یعنی کمتر از یک سال پس از عقب نشینی اسرائیل از لبنان] یک شرکت مین روبی یکی از بمب های ارتش اسرائیل را که در کنار یکی از جاده های جنوب لبنان کار گذاشته شده بود کشف کرد. این بمب از مجموعه ای از مواد منفجره به وزن حدود 10 کیلوگرم تشکیل می شد و ظاهرش شبیه یک چرخ فولادی بود و در حاشیه ی آن کره های فولادی کار گذاشته بودند [تا به عنوان ترکش عمل کند]. این بمبِ مجهز سیستم ضد پارازیت، به وسیله ی سیم به 19 مین ضد نفر متصل شده بود که در شعاع های متحدالمرکزی به صورت شعاع دولاب کار گذاشته شده بودند. این بمب در تمامی جهت ها و تا مسافت بیش از 90 متری عملکرد کشنده داشت.
علمی - سیاسی و . . . ...
ما را در سایت علمی - سیاسی و . . . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehamfekran6 بازدید : 287 تاريخ : يکشنبه 12 دی 1395 ساعت: 1:28